رسته‌ها
نزهه القلوب
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 122 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 122 رای
✔️ نزهةالقلوب کتابی دانشنامه‌گونه از حمدالله مستوفی است. وی این کتاب را در سال ۷۴۰ قمری نگاشته و بنیادش را بر یک فاتحه، سه مقاله و یک خاتمه نهاده‌است.
كتاب با يادآورى شروع شده كه به اهميت كتاب و چگونگى جمع‌آورى آن شروع شده، سپس به پيش‌گفتار مى‌پردازد كه حاوى ترجمه مقدمه لسترانج بر چاپ اروپا، شرح زندگانى مؤلف، مقدمه كتاب نزهة القلوب و فهرست كتاب مى‌باشد و در ادامه وارد متن كتاب مى‌شود.
كه از مقاله سوم شروع شده و آن را به چهار بخش تقسيم كرده است:
قسم اول، در ذكر حرمين شريفين و مسجدالاقصى، بيشتر غرض از تألیف اين كتاب شرح احوال ايران است؛ اما چون افضل بقاع جهان و قبله اهل ايمانست از باب تيمن و تبرّك شروع كتاب با اين امور باشد.
قسم دوم، در شرح احوال ايران زمين كه شامل مطلعى در شرح تقسيم و طول و عرض و حدود اقاصى و قبله بلاد ايران زمين است و مقصدى در در ذكر ولايات و بلاد ايران و چگونگى آب و هوا و بنياد عمارات و وصف ساكنان ولايات؛ شامل بيست باب و مخلصى در پنج فصل در ضبط طرق و انهار و عيون و اشجار و جبال.
در پايان دو فهرست مفصل از نام‌هاى كسان و كتاب‌ها و سوره‌ها و فهرست نام‌هاى جاى‌ها ذكر شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
406
آپلود شده توسط:
Mahsaa
Mahsaa
1399/03/30

کتاب‌های مرتبط

The Jewish State
The Jewish State
5 امتیاز
از 2 رای
میهن دوستی در ایران
میهن دوستی در ایران
4.4 امتیاز
از 24 رای
سیمای کابل
سیمای کابل
3.3 امتیاز
از 3 رای
ایلام و تمدن دیرینه آن
ایلام و تمدن دیرینه آن
4.4 امتیاز
از 15 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نزهه القلوب

تعداد دیدگاه‌ها:
2
خواندن این کتاب برای همه کسانی که فکر می کنند نام ایران از زمان رضا شاه در سال 1304 رسمیت یافته و پیش از آن ایران نبوده بلکه نامش آنگونه که غربی های می گفتند پرشین یا ملک فارس آنگونه که اعراب می گفتند بوده بسیار جالب خواهد بود. زیرا می بینند حمدالله مستفوفی در سال 740 قمری چگونه تاریخ و جغرافیای ایران را با همین لفظ ایران معرفی می کند .
کسی اگر چنین فکر یا ادعایی کرده از سر ناآگاهی یا بی مطالعه‌گی بوده. ایران برای «اهالی و حکام آن» همواره ایران بوده و هست. چه از زمان شاپور و سایر شاهان ساسانی که در کتیبه ها خود را «مزداپرست، شاهنشاه ایران و انیران» می نامیدند؛ چه در شعر فردوسی و...
موضوع این است که از زمانی که دایره ارتباطات رسمی ایران با کشورهای اروپایی بازتر شد در نقشه ها، مکاتبات و اعلانهای رسمی از واژه هایی همچون پرشیا، پارس، پرس، پرسه (برگرفته از پرسه پولیس/ پرسپولیس که یونانیها پایتخت هخامنشی را بدان نام می شناختند) استفاده می شد و در زمان رضاشاه به شکل رسمی و قاطع به تمام کشورها اعلام شد نام رسمی این مرز و بوم «ایران» است و نه چیز دیگر که در تمام مراودات و مکاتبات رسمی باید رعایت شود.
بگذریم که در همان زمان و بعدها هم علامه هایی بودند که انتقاد از همه کارهای رضاشاه اعم از درست و غلط را سرلوحه همت خود قرار دادند و اینجا هم گفتند: این چه کاری بود؟! نام پرشیا در تمام اروپا و ینگه دنیا شناخته شده و یادآور افسانه هایی دل انگیز و... بود. الآن ممکن است Iran با Iraq یا Eran -شهری باستانی در هند- اشتباه گرفته شود و چه و چه!!
نزهه القلوب
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک